دليل كردارها و گفتارهاي حماسه سازان عاشورا و يا دشمنان درنده خو و رذل آنها نيست، بلكه گاه به سبب پرسشهاي معما گونه اي است كه هر انسان حقيقت جو را حيرت زده مي كند.راستي چه رخدادهايي سبب شد كه تنها شصت و يك سال پس از هجرت پيامبر، فرزندان آن حضرت را بدان شيوه زشت و شگفت آور به شهادت برسانند و خاندان ايشان را به اسارت در آورند. جامعه اسلامي به چه درجه اي از انحطاط ديني، اخلاقي و فرهنگي رسيده بود كه در برابر آن حادثه بزرگ دم فروبست و واكنش شتاباني از خود بروز نداد؟عوامل انحراف چه بود؟ آيا همه جوامع انقلابي با چنين عواملي روبرو هستيد؟ آيا ممكن است چنان حادثه اي دوباره تكرار شود؟ اينها و ده ها پرسش ديگر، تحقيق و تحليلي را مي طلبد كه در حوصله يك مقاله نمي گنجد. در اينجا فقط به اندازه ميسور و مقدور بدان پرداخته مي شود.كمتر از پنجاه سال از رحلت پيامبر (ص) گذشته است. هنوز برخي از صحابه پيامبر زنده اند، در اين نيم قرن كه از غروب خورشيد نبوت مي گذرد، بسياري از چيزها دگرگون شده است.خانه ساده و مسجد بي پيرايه اي كه رسول خدا در آن به سر مي برد و به عنوان يك پيامبر، مصلح، رهبر و رئيس حكومت، ميان معنويت و ماديت، خدا و اجتماع، عبادت و سياست پيوند زده بود. اينكه سوت و كور مانده اند.آن سادگي و بي پيرايگي و گذشت از زخارف دنيا جاي خود را به دنيا مداري، جاه طلبي و زراندوزي داده است. اگر حضور صحابه جليل القدر پيامبر و فضايي كه رسول خدا ايجاد كرده بود، مانع از آن شد كه خلفاي اول و دوم،